کیه که آخر دیوونگیه واسه چشمات کیه جز من که می میره واسه لحن خندهات کی برات قصه می گه شبها که خوابت نمی ره کیه پا به پات میاد وقتی که بارون می گیره کیه وقتی تشنته تو ابرها بلوا می کنه اگه یه جرعه بخوای کویر رو دریا می کنه یه شب موی تورو به صدتا مهتاب نمی ده خودش می سوزه ولی تن به سایه و آب نمی ده اون منم که عاشقونه شعر چشمات رو می گفتم هنوزم خیس می شه چشمام وقتی یاد تو می افتم هنوزم میایی تو خوابم تو شبهای پر ستاره هنوزم می گم : خدایا ! کاشکی برگرده دوباره !
| نوشته شده توسط ریحانه در سه شنبه 87/2/3 و ساعت 9:48 صبح | نظرات دیگران()