از نهایت اتفاق می آیی .آفتاب وآینه به استقبال تو می آیند.بی شکبی تر از ابرهایم.کوبهانه ای تا دلتنگی ام را ببارم؟
هر صبح به جستجویت بر می خیزم وشب به گفتگو
با دلم می نشینم .شاید این آخرین جمعه ای با شد که بی شکوفه ام.