• وبلاگ : شادي(زمزمه هاي دلتنگي)
  • يادداشت : تك درخت جنگل عشق كه ا يستاده مي ميرد
  • نظرات : 4 خصوصي ، 15 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    مي توان در كوچه هاي زندگي
    پاسخ لبخند را با ياس داد
    مي توان جاي غروب عشق را
    به طوع ساده احساس داد
    مي توان در خلوت شبهاي راز
    فكر رسم آبي پرواز بود
    مي توان با حرفي از جنس بلور
    شوق را به هر دلي دعوت نمود
    مي توان در آرزوي كودكي
    با حضور يك عروسك سهم داشت
    مي توان گاهي به رسم ياد بود
    در دلي يك شاخه نيلوفر گذاشت
    مي توان از شهر شب بو ها گذشت
    عابر پس كوچه هاي نور بود
    مي توان همسايه مهتاب شد
    فكر زخم غنچه اي رنجور بود
    مي توان با لطف دست پنجره
    مهربان گنجشكها را دانه داد
    مي توان وقتي خزان از ره رسيد
    يك كبوتر را به كنجي لانه داد
    مي توان در قلب هاي بي فروغ
    لحظه اي برقي زد و خورشيد شد
    مي توان در غربت داغ كوير
    آن ابري كه مي باريد شد

    .

    من هم بروزم سربزني خوشحال ميشم