باورهاي استوار
باوركنيم كه آزمون نهاني دين ومحبت دلدادگي است ؛به نهان زندگي كه نگاه مي كنيم لحظه هايي هستند كه توام با عشق و محبت مي مانند پس بايد بدون هيچ گونه وابستگي وتعصب؛ همه با هم دوست و همدل باشيم چون عشق الهي براي ما سلامت وسعادت بيكراني دارد.بايد عشق و محبت را از درون خود جستجو و آن را به صورت انديشه ؛كلام و اعمال آگاهانه بيان كنيم زيرا همچون آهن ربا؛نيروهاي مثبت و منفي افكارمان را شكل مي گيرد و موانع به ظاهر محال را حل و از سر راهمان بر مي دارد و ما را به نهايت خود باوري نزديك مي كند .سعي نماييم اين موهبت را به دست آوريم و آن را با زندگي تطبيق دهيم.همچنين بدانيم ابزار محبت خود شروعي براي به وجود آمدن باورهاي عاشقانه است تا وجودمان را سرشار از عشق نمايد و تلاش كنيم آن را به صورت قانوني در آوريم زيرا محبت اين گونه كار ساز و سبب نوعي پالايش عاطفي كه همان بخشايش است مي شود و همين روش مي تواند نعمتي كارگشا براي ما باشد.حال بياييم به يگديگر عشق بورزيم و بگذاريم فضا و فاصله اي ميان با هم بودنمان باشد و اين را بدانيم كه پالايش و بخشش راه سعادت و خودباوري را به روي ما هموار مي سازد و زمينه ساز كاميابي و توانگري و باعث حمايت پيشاپيش الهي در دوري كردن تجربه هاي ناخوشايند كارهاي ما مي شود؛ و ترس را از پيش روي ما بر مي دارد .اين را هم بدانيم كه در ذهنمان دو انديشه ي نفرت و محبت جا نمي گيرد؛ پس هرگاه به يكي از آنها سرگرم باشيم ديگري غايب است. پس با هم بياييم به يكديگر عشق بورزيم و اعتماد كنيم تا زمينه ساز بوجود آمدن اندشه هاي متعالي درباور هايمان گردد.در پايان هرگاه نتوانستيم از راه منطقي و استدلال كسي را قانع كنيم بدون فكركردن براي او نامه بنويسيم ؛ نامه هايي كه از ويژگي هاي انساني او فراتر رود و به ضمير معنوي اش آگاه كند و موانعي چون خود بيني ؛ كدورت و احساس حقارت را طي كند وبرعميق ترين مسند قضاوت بنشيند و راهي درفطرت معنوي او پيدا شود ؛ بي درنگ سرگرم نامه نگاري به ديگران و منتظر اثرات آن باشيم.در آخر بايد گفت كه:
دلا نزد كسي بنشين كه او از دل خبر دارد به زير آن درختي رو كه او گلهاي تر دارد
ترازو گر نداري پس ترا ؛ زو ره زند هركس كي قلبي بيارايد ؛ تو پنداري كه زر دارد
نويسنده محمد فرامرزي
Stablebeliefs.parsiblog.com