• وبلاگ : شادي(زمزمه هاي دلتنگي)
  • يادداشت : بي تو
  • نظرات : 70 خصوصي ، 71 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    باورهاي استوار

    راه رسيدن به سعادت در باورهاي متعالي است

    باوركنيم كه آزمون نهاني دين ومحبت دلدادگي است ؛به نهان زندگي كه نگاه مي كنيم لحظه هايي هستند كه توام با عشق و محبت مي مانند پس بايد بدون هيچ گونه وابستگي وتعصب؛ همه با هم دوست و همدل باشيم چون عشق الهي براي ما سلامت وسعادت بيكراني دارد.بايد عشق و محبت را از درون خود جستجو و آن را به صورت انديشه ؛كلام و اعمال آگاهانه بيان كنيم زيرا همچون آهن ربا؛نيروهاي مثبت و منفي افكارمان را شكل مي گيرد و موانع به ظاهر محال را حل و از سر راهمان بر مي دارد و ما را به نهايت خود باوري نزديك مي كند .سعي نماييم اين موهبت را به دست آوريم و آن را با زندگي تطبيق دهيم.همچنين بدانيم ابزار محبت خود شروعي براي به وجود آمدن باورهاي عاشقانه است تا وجودمان را سرشار از عشق نمايد و تلاش كنيم آن را به صورت قانوني در آوريم زيرا محبت اين گونه كار ساز و سبب نوعي پالايش عاطفي كه همان بخشايش است مي شود و همين روش مي تواند نعمتي كارگشا براي ما باشد.حال بياييم به يگديگر عشق بورزيم و بگذاريم فضا و فاصله اي ميان با هم بودنمان باشد و اين را بدانيم كه پالايش و بخشش راه سعادت و خودباوري را به روي ما هموار مي سازد و زمينه ساز كاميابي و توانگري و باعث حمايت پيشاپيش الهي در دوري كردن تجربه هاي ناخوشايند كارهاي ما مي شود؛ و ترس را از پيش روي ما بر مي دارد .اين را هم بدانيم كه در ذهنمان دو انديشه ي نفرت و محبت جا نمي گيرد؛ پس هرگاه به يكي از آنها سرگرم باشيم ديگري غايب است. پس با هم بياييم به يكديگر عشق بورزيم و اعتماد كنيم تا زمينه ساز بوجود آمدن اندشه هاي متعالي درباور هايمان گردد.در پايان هرگاه نتوانستيم از راه منطقي و استدلال كسي را قانع كنيم بدون فكركردن براي او نامه بنويسيم ؛ نامه هايي كه از ويژگي هاي انساني او فراتر رود و به ضمير معنوي اش آگاه كند و موانعي چون خود بيني ؛ كدورت و احساس حقارت را طي كند وبرعميق ترين مسند قضاوت بنشيند و راهي درفطرت معنوي او پيدا شود ؛ بي درنگ سرگرم نامه نگاري به ديگران و منتظر اثرات آن باشيم.در آخر بايد گفت كه:

    دلا نزد كسي بنشين كه او از دل خبر دارد به زير آن درختي رو كه او گلهاي تر دارد

    ترازو گر نداري پس ترا ؛ زو ره زند هركس كي قلبي بيارايد ؛ تو پنداري كه زر دارد

    نويسنده محمد فرامرزي

    Stablebeliefs.parsiblog.com